بسم رب
خدیا خسته ووامانده ام دیگر رمقی ندارم صبروحوصله ام پایان یافته زندگی در نظرم سخت و ملامت بار
است .
خدیا خوش دارم مدتی در گوشه ی خلوتی فقط با تو بگذرانم فقط اشک بریزم و فشارها عقده های درونی ام
را خالی کنم .
(دکتر چمران خدا بودودیگر هیچ نبود)
نویسنده » راز » ساعت 2:9 عصر روز یکشنبه 89 مرداد 24