سفارش تبلیغ
صبا ویژن



مونس

   

به اذن تو همه ی رودها روان شده است


                 به نام تو همه ی سکه ها گران شده است


شکوه نام تو را هیچ کس نمی داند


                 شعاع نام تو بیرون ز کهکشان شده است


تو یک معا ده ی سهل ممتنع بودی


                  که از محاسبه ات عقل نا توان شده است


تو آفتابی و پیغمبران دیگر ماه


       که روشن از تو تمام ستارگان شده است


تو مثل هیچ کسی هیچ کس شبیه تو نیست


                    کسی که با تو نشان یافت بی نشان شده است



نویسنده » راز » ساعت 9:35 صبح روز چهارشنبه 89 مرداد 27

اون هنوز یک ماهشه. وقتی که می خوابه فقط کافیه که نگاهش کنی چون همیشه توی خواب می خنده. تا حالا فکر می کردم که فرشته ها رو می بینه . ولی همین دیروز که یکی از اقوام به دیدن نازنین اومده بودمی     گفت: توی یکی از این سخنرانی ها که صبح از تلوزیون پخش می شه شنیده که بچه ها وقتی که توی خواب می خندند آقا رو می بینند. تا این را شنیدم تنم لرزید. آخه نازنین توی بغل من خوا بیده بود. گفتم یعنی آقا همین حالا اینجا ست و داره من رو می بینه ؟


همون جا بود که فهمیدم اگه بخوای آقا رو ببینی نیازی به ختم و چله و.... نیست . اگه پاک باشیم (مثل یک بچه) آقا خودش می یاد و ما رو می بینه . نزدیک بود جلوی همه ی مهمون ها گریم بگیره.!؟


آخه چرا ما اینقدر غافلیم؟


                یادمون باشه آقا همین حالا داره ما رو می بینه و یا حتی به دیدن ما میاد...........



نویسنده » راز » ساعت 9:35 صبح روز چهارشنبه 89 مرداد 27

واقعا عجب دنیا ییه!؟ همه بفکر خود شونن. حتی پدر ومادر ها که ما فکر میکنیم از همه به ما نزدیک ترند وبیشتر به فکر ما هستند .ولی غافل از اینکه اونها هم به فکر خودشونن . وقتی که یک بچه به دنیا مییاد به جنسیتش نگاه می کنن. اگه دختر باشه می گن: دختر گلم کی بزرگ می شی کمک مامان کنی ظرف بشوری


و....واگه پسر باشه میگن: پسر گلم کی بزرگ می شی تا توی پیری عصای دستمون باشی و.....


ولی واقعا دنیا اینه!؟ مادر وپدر ها هم اینقدر خود خواه باشن که پسر را به خاطر عصای دست بودن ودختررا


به خاطر کار کردن و درد دل والدین راشنیدن میخوان. شاید توی این دنیای بزرگ باشن ولی من کم دیدم که والدین بچه رو به خاطر خودش بخوان کمکش کنن که به درجات بالای دینی علمی و..... اون هم به اختیار خودش برسه .کسایی که من دیدم می خوان بچه ها شون به دانشگاه برن تا افتخاری برای خود والدین باشن.


می خوان بچه ها ازدواج کنن تا همه جا بگن نوه داریم وکلی کیف کنن . خیلی وقت ها هم آنها را به این کارها اجبار می کنن .


ولی آقای من ما منتظریم تا تو که عدالت واقعی هستی بیایی چون تو همه را به خاطر خودشان می خواهی به خاطر ایمانشان نه به خاطر ..................



نویسنده » راز » ساعت 9:35 صبح روز چهارشنبه 89 مرداد 27

چندروز قبل یکی از دوستانم گفت : که وقتی آقا می یاد تنها مردم آن زمان در حکومت ایشان هستند وکسانی که رجعت می کنند تنها ایشان را یاری می کنند تا حکو مت ایشان جهانی شود. ولی در حکومت ایشان زندگی نمی کنند. تا حالابر خلاف دیگران اگه خدا می خواست جانم را بگیرد و از دنیا بروم ناراضی نبودم ولی بعد از اینکه این سخن را شنیدم ترسیدم که نکنه من هم بمیرم  از ترس چسبیدم به دیوار. واقعا برای اولیین بار در عمرم از خدا خواستم که نمیرم از ته دل خواستم .


همون طور که من دوست دارم در زمان حکومت آقامون باشم دوست دارم که همه ی شما عزیزان هم باشید تا همه از این حکومت زیبا لذت ببریم پس بیایید توی این ماه زیبا از صمیم قلب دعا کنیم که آقامون بیاد. شما رو به مادرش حضرت زهرا (سلام الله) قسم می دم برای اومدنش توی این ماه پر برکت زیاد کنید.


        التماس دعا



نویسنده » راز » ساعت 9:35 صبح روز چهارشنبه 89 مرداد 27

آنچه آنجا بین آتش بود ودود                آیه های آخر والغجر بود  



نویسنده » راز » ساعت 2:11 عصر روز یکشنبه 89 مرداد 24